top of page
Jamshid Shirani

[١٠]



















اُکتاویو پاز

ترجمه جمشید شیرانی


می خوانمت

به میهمانی زَبَرجَد

عسلی در سنگ

زنبورها

و کوهکِ عسل

در یاقوتِ زرد

به روز زرّین

و ترنّمِ موروثِ آرامش:

آنک معبدی خُرد

بنا شده در جامِ گُل

آنسان که بر پا می کند

زنبور

در سطوح خورشید یا برگ

و ژرف ترین طلای پاییز.

یک درخت

رخشه در رخشه

با پرتوِ سیمابیش

- جام خورشید گونه ی گل -

زنبور، عسل و پاییز

بر هم آمیخته در بلورِ خورشید

جوهرِ عسل

دنیای لرزان

و گندمِ آسمان

که پای می فشارد

تا

خانه کند

خورشیدِ آرامش

در بیرنگی زبرجد.

Comentarios


bottom of page