top of page
Jamshid Shirani

آسمانسنگ












اُکتاویو پاز

ترجمه جمشید شیرانی


قوامِ زمین

دستکارِ سنگ بود

تا آن زمان

که سنگ

بال برگشود و

به پرواز در آمد.

آن که جان به سلامت بُرد

بر فرازِ آذرخش بر آمد

فریاد برکشید

در تاریکی:

جلوه ای از جنسِ آب

نورِ بنفش بر لبه ی تیغ

یک شهاب.

آسمانِ شادابِ ما

تنها جایگاهِ سنگ نیست

و تهی، با شمیمِ نفس هایش

سنگی از جنسِ جهانِ ما دارد

که می درخشد آن سوی و این سوی

با نگاهِ فاخته ای

یا ناقوسی،

به هیبتِ تیغِ بُرّای باد

تیری در شبتاب،

تراشِ بلوری بر گرده ی آسمان.

Comments


bottom of page