فِرَن دِلِینی بَرُن
ترجمه جمشید شیرانی
سرمای استخوان سوز در خاکستریِ چرخان،
نمور، خیس، گزنده در میانِ یخبندان.
واکنش گوشخراشِ بادِ کوبان.
پس، سکوتِ ناگهان...
گستره ی بلورینِ خاموشان.
درنگِ بی زمان و بی پایانِ
آن چه زیان است و توفان.
آفرینشِ چیزی ناب
بر لبه ی چاقوی زمان.
Comments