top of page
Jamshid Shirani

گُلخانه















برتولت برشت

ترجمه جمشید شیرانی


چندی پیش، خسته از آبیاریِ باغ میوه

به خیمه ی خُردِ گلخانه گام نهادم،

جایی که بقایای گُل های نادر

در سایه ی کرباسِ پوسیده آرمیده است.

استخوانبندیِ چوب، پارچه و فلز

همچنان برجاست؛

ریسمان هنوز شاخه های پژمرده را برجا نگاه داشته ست.

نقشِ تیمار گذشته هنوز به چشم می خورد

همراهِ ظریف کاری های ماهرانه. بر سقفِ خیمه -

سایه ی همیشه بهار تکان می خورد -

مخلوقِ باران، بی نیاز به آرایه ای.

همچون همیشه،

زیباییِ تُرد، شکننده

از میان رخت برکشیده است.

Comments


bottom of page